• وینچنزو (2 ماه پیش)

  من فکر میکردم خیلی بهتر باشه اما اینطور که پیداست کارگردان میخواسته یک فیلم دقیق از جریان سرقت و وفادار به اصل ماجرا بسازه منتهای مراتب بعد از شروعِ کار انگار فهمیده اطلاعات و داده‌های کافی از نحوه سرقت نداره، واسه همین بجای اینکه فیلم استرس و هیجانِ دستبرد به بانک مرکزی رو داشته باشه، بیشتر شبیه دزدی از بقالی سر کوچه شده!
  کلن فضای فیلم مثل خود نروژ سرد و بی‌روح و کسل‌کننده است.

  2 0

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• Naie (2 ماه پیش)

  فیلمش کسل کننده بود
  داستان خاصی هم نداشت
  4 از 10

  1 0

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• fxmrrich (2 ماه پیش)

  خطر اسپویل شدید!
  اینجا قرار نیست فقط داستان فیلم رو تعریف کنیم؛ میخوایم قصه رو بشکافیم و بند بندش رو بریزیم روی دایره. خلاصه که چیزی از غافلگیری براتون باقی نمیمونه. اگه دوست دارید با ذهن بکر و دستنخورده فیلم رو ببینید، لطفاً همینجا خوندن رو متوقف کنید و بعد از تماشای فیلم برگردید.

  ۱. ویترین خوشرنگ در برابر حقیقت عریان:
  داستان ظاهری اینه: بازسازی مو به موی بزرگترین سرقت مسلحانه تاریخ نروژ که در ۵ آوریل ۲۰۰۴ در شهر استاوانگر اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن یک پلیس شد. اما این فقط پوستهی ماجراست. حقیقت عریان اینه که «نوکاس» یک فیلم سرقت (Heist Movie) نیست؛ یک کالبدشکافی بیرحمانه از «فروپاشی سیستم» است. این فیلم علاقهای به قهرمانبازی یا هیجان هالیوودی نداره. این یک مستند بازسازیشدهی دقیق و حالگیر از اینه که چطور یک برنامه دقیق (از طرف دزدها) و یک سیستم امنیتی (از طرف پلیس) در دنیای واقعی با هم برخورد میکنن و نتیجهاش چیزی جز هرجومرج، اشتباهات انسانی و شانس کور نیست. پیام اصلی فیلم اینه: «کنترل، فقط یک توهم زیباست.»

  ۲. جراحی روانشناختی شخصیتها:
  اینجاست که نبوغ فیلم خودش رو نشون میده: فیلم عمداً هیچ شخصیتپردازیای نمیکنه و این خودش یک انتخاب روانشناسانه است.

  سارقان: شما اسمشون رو نمیدونید، گذشتهشون رو نمیدونید و انگیزهشون (جز پول) رو نمیفهمید. اونها «شخصیت» نیستن؛ اونها «تابع» (Function) هستن. یکی راننده است، یکی مسئول تخریبه، یکی دیدهبانه. فیلم با حذف زندگی شخصیشون، اونها رو از انسان به مهرههای یک نقشه تقلیل میده و نشون میده که در یک عملیات اینچنینی، فردیت اهمیتی نداره، فقط انجام وظیفه مهمه. روانشناسی اونها، روانشناسی استرس، آدرنالین و تمرکز مرگباره.
  پلیسها: اونها هم قهرمان نیستن. اونها کارمندهای یک سیستم هستن که در یک روز تعطیل غافلگیر شدن. ما شاهد سردرگمی، ارتباطات ضعیف رادیویی و تصمیمهای لحظهای اونها هستیم. فیلم به جای اینکه اونها رو تبدیل به جان مککلین کنه، ضعف و آسیبپذیری سیستمی رو نشون میده که برای چنین حجمی از خشونت آماده نیست. روانشناسی اونها، ترکیبی از ناباوری، ترس و وظیفهشناسیه.
  شهروندان عادی: کارمند بانک، راننده اتوبوس، عابر پیاده. اونها عنصر «واقعیت» در این معادله هستن. واکنشهای اونها – که بیشتر از ترس، کنجکاوی و شوکه بودنه – به ما یادآوری میکنه که این یک فیلم اکشن نیست، یک تجاوز وحشیانه به زندگی روزمره است.
  ۳. مهندسی ذهن: رمزگشایی از نمادها:
  کارگردان، اریک شولدبرگ، شما رو تماشاچی یک فیلم نمیکنه؛ شما رو تبدیل به یک «شاهد عینی» میکنه. این کار رو با چند تکنیک بینظیر انجام میده:
  ۱. دوربین روی دست (Hand-held Camera): دوربین مثل یک خبرنگار جنگی وسط ماجراست. لرزان، عصبی و همیشه در حال پیدا کردن بهترین زاویه دید. این حس حضور در صحنه رو به شما میده.
  ۲. تدوین موازی (Parallel Editing): فیلم به طور مداوم بین سه دیدگاه میپره: دزدها، پلیس و مردم عادی. این ساختار غیرخطی، تصویر کاملی از هرجومرج و عدم هماهنگی در صحنه رو میسازه و تنش رو به حد انفجار میرسونه.
  ۳. طراحی صدای رئالیستی (Realistic Sound Design): در فیلم تقریباً هیچ موسیقی متنی وجود نداره. شما فقط صداهای واقعی رو میشنوید: صدای پاها روی آسفالت، فریادها، دستورات، صدای نفسنفس زدن، مکالمات رادیویی پلیس و البته، صدای کرکننده شلیک گلولهها. این کار، فیلم رو از یک اثر سینمایی به یک «سند صوتی-تصویری» تبدیل میکنه.

  ۴. پیامهای ناخودآگاه:
  این فیلم داره به صورت نامرئی این باور رو به ذهن شما تزریق میکنه که «واقعیت، بسیار کسلکنندهتر و همزمان بسیار وحشتناکتر از داستان است.» «نوکاس» یک پادزهر برای تمام فیلمهای سرقت هالیوودی است. این فیلم ایدئولوژی «واقعگرایی مطلق» (Hyper-realism) رو ترویج میده و به شما یادآوری میکنه که خشونت واقعی، زرق و برق نداره؛ کثیف، پر سر و صدا و احمقانهست و همیشه قربانی میگیره.

  ۵. رمزگشایی نمادها (Symbolism):
  میدان کلیسا (The Cathedral Square): این فقط محل سرقت نیست، یک «صحنه تئاتر» است. یک فضای عمومی و امن که ناگهان تبدیل به یک منطقه جنگی خصوصی میشه. این مکان، نماد شکنندگی نظم اجتماعیه. جایی که مقدسترین مکان شهر (کلیسا) شاهد بیرحمانهترین عمل (سرقت و قتل) میشه.
  کامیون در حال سوختن: این کامیون که برای مسدود کردن راه پلیس به آتش کشیده شده، نماد هرجومرج کنترلشده است. یک مانع فیزیکی که خودش تبدیل به یک جاذبه بصری و نمادی از فروپاشی آنی شهر میشه. این آتش، خودِ سرقته: پر سر و صدا، خطرناک و طراحیشده برای پرت کردن حواسها.
  شیشه ضدگلوله: شیشهای که سارقان به سختی تلاش میکنن خردش کنن، آخرین سنگر نظمه. تلاش طولانی و پرسروصدای اونها برای شکستن این شیشه، استعارهای از کل سرقته: یک مبارزه سخت و نفسگیر علیه سیستمی که از اون چیزی که فکر میکردن سرسختتره و در نهایت منجر به از دست رفتن زمان و کنترل میشه.
  ۶. اسرار فاششده و تئوریهای کلیدی:
  ایستر اِگهای واقعی (جزئیات پنهان): این فیلم یک «ایستر اِگ» مخفی نداره؛ کل فیلم یک «ایستر اِگ» غولپیکره. فیلم در لوکیشنهای واقعی سرقت فیلمبرداری شده. کارگردان از شاهدان عینی واقعی و حتی افسران پلیسی که در اون روز درگیر بودن به عنوان مشاور و بازیگر نقشهای فرعی استفاده کرده. این وسواس در بازسازی، فیلم رو از یک اثر اقتباسی به یک شبیهسازی تاریخی تبدیل کرده.
  تئوری کلیدی (مدل پنیر سوئیسی): این فیلم بهترین تصویر سینمایی از «مدل پنیر سوئیسی» در حوادثه. این مدل میگه فجایع وقتی رخ میدن که حفرههای چندین لایه امنیتی (مثل لایههای پنیر سوئیسی) به صورت اتفاقی در یک راستا قرار بگیرن. اشتباهات کوچک سارقان (دست کم گرفتن کردن شیشه، از دست دادن زمان) با اشتباهات کوچک پلیس (واکنش کند، کمبود نیرو) و عناصر شانس (حضور یک پلیس در زمان و مکان اشتباه) همه با هم همزمان شدن تا یک سرقت برنامهریزیشده، به یک تراژدی خونین تبدیل بشه.
  ۷. کلام آخر (نظر شخصی):
  «نوکاس» یک شاهکار بیادعا و یک داروی تلخه. این فیلم برای سرگرم کردن شما ساخته نشده، برای شوکه کردن و به فکر فرو بردن شما ساخته شده. یک تمرین بینظیر در ایجاد تنش از طریق واقعیتگرایی. تماشای این فیلم مثل اینه که روح سرگردان یک شاهد عینی باشی که داره کل ماجرا رو از چند زاویه بدون هیچ قضاوتی تماشا میکنه. این فیلم یک فریب نیست، بلکه خود حقیقته، اونم به زنندهترین و خالصترین شکل ممکن. تماشای اون برای هر کسی که از دروغهای هالیوود خسته شده و میخواد طعم واقعی هرجومرج رو بچشه، یک ضرورت مطلقه.

  ۸. امتیاز نهایی:
  امتیاز: ★★★★★ (۵ از ۵ ستاره)

  دلیل اصلی امتیاز: چون جرئت کرده به جای ساختن یک فیلم هیجانانگیز درباره یک سرقت، یک سند دقیق و پراسترس دربارهی حماقت و تراژدی بسازد.

  3 7

  برای پاسخ دادن وارد شوید
  • Kaira (2 ماه پیش)

    واقعا حوصله داری از،گوگل هم کپی کردی که همین متن توی سایت زومجی هست خخخخ با کیا ۹۰ میلیون شدیم

    9 1

    برای پاسخ دادن وارد شوید
  • Men Pasard (2 ماه پیش)

    من این فیلم رو سالها پیش دیده بودم ، روایت شما بسیار دقیق و عالی بود ، بعد از گذشت سالها اکثر صحنه های فیلم رو بخاطر داشتم ، مدتهاست که فیلم بدرد خوری رو ندیدم ، قطعا دوباره ارزش دیدن رو داره.

    4 3

    برای پاسخ دادن وارد شوید
• نکته بین (2 ماه پیش)

  بازیگر این فیلم هیچکسه؟

  1 0

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• asid.gram (2 ماه پیش)

  درسته اینو قبلا دیدم و خوب بود. ولی یه خبر خوب بدم؟ قسمت دوم فیلم heat قراره ساخته بشه

  1 0

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• Blonde (2 ماه پیش)

  سلام لطفاً زیرنویس فیلم little children 2006 را قرار بدید با تشکر

  3 1

  برای پاسخ دادن وارد شوید
  • آلـــــــــــــــــــــ پآ (2 ماه پیش)

    یعنی واقعا خیلی سخته از گوگل دانلود کنین

    18 2

    برای پاسخ دادن وارد شوید
• sandmandrake (2 ماه پیش)

  ممنونم :)))))
  پیشنهاد میدم همه این فیلم ببینید

  16 3

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• Darius ir (2 ماه پیش)

  خیلی خوبه این فیلم

  13 3

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• Milvd (2 ماه پیش)

  عالیه این

  13 3

  برای پاسخ دادن وارد شوید
• وینچنزو (2 ماه پیش)

  پس از سقوط سینمای فرانسه (بویژه ژانر پلیسی) چند سالی است که سینمای نروژ کارهای خوبی ارائه کرده و نشون داده حرفایی برای گفتن داره.

  16 6

  برای پاسخ دادن وارد شوید

نظر تو چیه؟
واسه ارسال نظر وارد شو یا ثبت‌نام کن